اینجا خاطراتـــــــه که ماندگار میشه
تاریخ : 21 / 9 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

تنها نشسته ام...اما تنها نیستم؛یادت امان تنهایی نمیدهد!


 

 


 


|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ : 21 / 9 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

فقر گرسنگی نیست


فقر گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان می کند

فقر چیزی را " نداشتن" است، ولی آن چیز پول نیست .....

طلا و غذا نیست

فقر ذهن ها را مبتلا می کند


فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته


یک کتابفروشی می نشیند


فقر تیغه های برنده ماشین بازیافت است‌

که روزنامه های برگشتی را خرد میکند


فقر کتیبه سه هزار ساله ای است

که روی آن یادگاری نوشته اند


فقر پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل

به خیابان انداخته می شود



فقر همه جا سر می کشد

فقر شب را "بی غذا" سر کردن نیست

فقر روز را "بی اندیشه" سر کردن است

 




« دکتر علی شریعتی »


|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ : 21 / 9 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

سیم اخر جاییکه چشای ادم بسته س چشم ملاحظه کاری چشم گذشت چشم خاطره های خوب  چشم صبوری چشم... حالا بماند  سیم اخر جاییکه ادم از خستگی کم اورده خم شده نمیخواد یک قدم برداره

 الان فقط دارم به این فکر می کنم  که وقتی یکی می زنه سیم آخر، چی کار می کنه؟ یادمه یه بار هشت سال پیش زدم سیم آخر. دقیقا اون آخر آخرش

 

تقدیم به اشکهایی که غرورشان شکست
و عهدهایی که کسی آنهارا نبست


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ : 21 / 9 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

خدایا ....

دلم می خواهد شرطی بین خودمان بگذاریم !

شرطمان این باشد :
که من دعا کنم ؛ و تو از بین آنها انتخاب کنی ،
هر کدامشان را که به دردم می خورد مستجاب کنی !
و هر کدامشان را که فکرمیکنی به صلاحم نیست ،
کنارش بگذاری ... !!!

 

میگن خدا همین وراست تو ذهن خواب من وتو

یه جایی که تا برسی میگن که دیره و برو

میگن اگه صداش کنی به قلب تو سر میزنه

چقد صدات کنم خدا بیا که پایان منه

تو گریه ستاره ها سر رو جاده ها میزارم

نمیاد صدای پاهات رو به آسمون میبارم

من نشستم بعد پایان تو بیا منو شروع کن

شمعی تنها رو به بادم تو غروب من طلوع کن

پنجره امیدم و رو به خدا باز میکنم اونم منو نمیبینه

گریه رو آغاز میکنم تو التهاب گمشدن کسی به یاد من نبود

دنبال ردپای تو منو به انتها رسوند افتادم از چشم خدا

شکسته بال لحظه هام تکیه کرده غم دنیا رو دل خسته تنهام

منم اونکه مونده پاییز زیر بارون جدایی تو منو ببخش نبارم

جز تو هیچ کسی ندارم خدایی

 


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ : 21 / 9 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

سایت  بودم  یه سیستم درب و داغون دستم اومد

ولی تسلیم نشدم وتا اخرش وایسااادم

به این میگن:::استواری

خیلی ناراحت بودم ولی در لحظه ای که تصورشو نمیکردم یکی رو دیدم ا که گفتم خدا فرشتشو واسم فرستاده تا خوشحال شم 

یعنی فرشته بود؟؟؟ نمیدونم شاید!!


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : 19 / 9 / 1391
نویسنده :

بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟!
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود !
خر به افراط زدم * ، گیج شدم قاط زدم
قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود !
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود !
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود !
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود !
هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود...!

 


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 19 / 9 / 1391
نویسنده :

 


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : 19 / 9 / 1391
نویسنده :

یه اصفهانی یک خوشه انگور را به خانه برد و به زن و فرزندانش هرکدام یک دانه داد. بچه ها گفتند: بابا جان چرا یک دانه؟ مرد جواب داد: عزیزانم ! بقیه اش هم همین مزه را می دهد.

———————————————————

اصفهانیه برای بچه اش اسمارتیز می خره، روش می نویسه هر ۸ ساعت یکی.

———————————————————

یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه آقا شما را به خدا یقمو ول کنین گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشه.

———————————————————

شب عید فطر همه اصفهانیا بیرون خوابیده بودن ازشون می پرسن چرا بیرون خوابیدین میگن واسه اینکه پول فطرمون بیفته گردن شهرداری.

———————————————————

یه روز اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه ,وسط راه مسافر سوار می کنه.

———————————————————یه دکتر اصفهانی زنش میمیره روی سنگ قبرش می نویسه:

آرمگاه زری همسر دکتر ر حیمی مختصص زنان و زایمان، مطب: خیابان جلفا کوچه سوم پلاک ۲۰ ساعات پذیرایی: ۱۶ الی ۲۱

———————————————————

به ترکه می گن سفره حج چطور بود می گه عالی ،خیابوناش تمیز ، برجاش بلند ، ماشینا همه اخرین مدل. یه جای دیدنی هم داشت که خیلی شلوغ بود من نرفتم.

———————————————————

ترکه میره خارج بهش میگن: اسمت چیه ؟
میگه: sun god between two waters gold shit dear wife
میگن: به فارسی بگو.
میگه: شمس الله میان دو آبی زرگنده زنجانی.

———————————————————

ترکه میره از این ماشینا میخره که فرمونش سمت راسته . بهش میگن حالا ازش راضی هستی ؟ میگه : راضی که هستم ، فقط نمیدونم چرا هر وقت تف میکنم ، میخوره تو صورت زنم؟!

———————————————————

ترکه تو جاده داشته رانندگی میکرده، یهو میبینه یه کامیون داره از روبروش میاد ، میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمیگیره ، رفیقشو صدا میکنه میگه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین

———————————————————

اصفهانیه خونش آتیش میگیره ، اس ام اس میده آتش نشانی میگه به این شماره ای که افتاده زنگ بزنین تا آدرسمو بدم.

 

———————————————————

تو تبریز حکومت نظامی بوده، سروانه به سربازش میگه تو اینجا نگهبانی بده، از هفت شب به بعد هرکیو تو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش تموم میشه، تا میاد سوار ماشین بشه، صدای گلوله میاد . برمیگرده میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنجه! سربازه میگه: گربان آخه این یک آدرسی پرسید که تا نه شب هم پیداش نمیکرد.

———————————————————

دعای خانم ها : خدایا به من عشق بده تا همسرم را دوست بدارم ؛ صبر بده تا تحملش کنم ؛ اما قدرت نده که می زنم لهش می کنم …

————————————————————

چه وقت زنان خدا را شکر می کنند؟
زن رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟ خداوند مهربانانه فرمود: عزیز من ! اگر با کشتن، تو را از شوهرت بستانند، به او هشت میلیون می رسد، ولی اگر او را بکشند تو صاحب شانزده میلیون می شوی !!! زن خندید و گفت: خدایا حکمتت را شکر…

———————————————————

مامانه به بچه هه میگه میدونم شیطون گولت زد موهای خواهرتو کشیدی! بچه هه میگه آره ولی لگدی که زدم تو شیکمش ابتکار خودم بود.

———————————————————

ترکه با دوست دخترش میرن پارک ترکه میگه :عزیزم اگه این درخت کاج زبون داشت الان به ما چی میگفت ؟ دختره میگه اگه زبون داشت میگفت کره خر من زردآلوام نه کاج …

———————————————————

ترکه داشته یکی رو بدجور میزده و هی داد میزده کمک کمک! بهش میگن بابا تو که داری اینو می زنی، تو چرا کمک می‌خوای؟ میگه آخه این گفته اگه بلند شم لهت می کنم.

———————————————————

به ترکه میگن : چی شد مامانت مرد ؟ میگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد…میگن افتاد مرد ؟ میگه:نه بابا افتاد رو کولر ، کولر شکست افتاد . بهش میگن اون موقع مرد؟؟میگه:نه آقا جان،بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد . میگن:خوب ایندفعه مرد ؟ ترکه میگه:نه بعد افتاد رو سقف گاراژ،سقف خراب شد!بهش میگن:حتماً ایندفعه مرد ؟ میگه:بازم نمرد،دیدیم داره کُلّ خونه خراب میشه،با تفنگ زدیمش…

———————————————————

یارو رادیو لوژیست بوده به مریض میگه تو عکستون یک شکستگی بزرک در دنده ی راستتون دیدم اما اصلا نگران نباشید خودم با فتو شاب درستش کردم.

———————————————————

غضنفر رو می‌برن افریقا، یک تمساح نشونش میدن. ازش میپرسن: «شما تو کشورتون به این چی میگین؟» غضنفر میگه: «ما غلط می‌کنیم چیزی به این بگیم.

———————————————————

سه تا ترک میرن دزدی- صابخونه بیدار میشه و دزدا میرن هر کدوم تو یه گونی قایم میشن!صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه..صدای نون خشک در میاره! به دومی لگد میزنه .. صدای گردو در میاره! به گونی سوم لگد میزنه … هیچ صدایی در نمیاد..دویاره محکمتر لگد میزنه… باز صدا نمیده!؟ دفعه سوم که لگد میزنه ترکه با عصبانیت میاد بیرون میگه بابا ..آرده ، آرد ..آرد صدا نداره ! میفهمی؟

.......................................................................................................................

 

ترکه خواب می بینه که روز قیامت شده. می گن هر کسی یه آدم خوب همراه خودش بیاره می ره بهشت. اولی یه شهید میاره، می ره بهشت. دومی یه جانباز میاره، می ره بهشت. حیف نون یه فرغون خالی دستش می گیره میاد. ازش می پرسن این چیه؟ می گه برید کنار، توش مفقود الاثر خوابیده!!

.............................................................................................................................

ترکه میپرسن : ” ربنا آتنا فی الدنیا حسن و فی الاخره حسن و قنا عذاب النار ” ینی چی ؟!میگه ینی ” این دنیا خوبه حسن ولی آخرت خیلی خطرناکه حسن

...................................................................................................................................

ترکه میره کلانتری و میگه: قربان، زنم گم شده! افسره میگه: مشخصاتش رو بگو. طرف میگه: یعنی چی؟ افسره میگه: مثلا زن من ۶۰ کیلو، قد بلند، موهاش طلایی. طرف میگه: زن من رو ولش کن، بریم زن تو رو پیدا کنیم

 

.............................................................................................................................................

 

 


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
../
تاریخ : 15 / 9 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

روز دانشجو مبارک

با سلام و عرض ادب.

پیشاپیش روز دانشجو رو به همه دانشجویان، به خصوص دانشجویان soft wareتبریک می گم.
ان شاالله دانشجویان ما با تلفیق اخلاق و علم، در جهت رسیدن به کمال گام های موثری بردارند.

پیامبر اکرم(ص) فرموده اند:

جویاى دانش ، جویاى رحمت است . جوینده دانش رکن اسلام است و پاداشش با پیامبران داده می شود.

دانشجو بودن فقط محدود به دانشگاه رفتن نمی شود، امیدوارم همگی، همواره دانشجو باقی بمانید

اس ام اس روز دانشجو -www.radsms.com


|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : 15 / 9 / 1391
نویسنده : (مرضیه خانوم

 

ساعت مچی به درد کسی میخوره که نگران دیر رسیدن یکی باشه

واسه من تو این دانشگاه لعنتی اضافه وزن محسوب میشه :| !

 

 

به سلامتی کاج که تو اوج یخ بندون زمستون ذات سبزش رو نشون میده
وگرنه تو تابستون که هر علف هرزی ادعای سبزی داره

کاجای نزدیک سایت ادبیات خیلی خوشگل شدن . . . !

مدانی!!!!

اینترنت اکسپلورر، بهترین مرورگر است

براى دانلود کردن یک مرورگر دیگر !

درسته موافقم

:D

 

میگویند شکستنی رفع بلاست ، ای “دل” تحمل کن شاید حکمتیست !

میدونم سخته ولی تحمل کن

خواهش...

 

بی‌ تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم فکر نکن یاد تو بودم داشتم اونجا ول می‌گشتم ....

اخه گردش شبانه بیشتر خوشم میااد

 

خدایا خیلیا دلمو شکستن

 بیا با هم بریم سراغشون

من نشونت میدم تو ببخششون

قبوول؟؟؟

 

 

برگ های پاییزی

سرشار از شعور ِ درخت اند

و خاطرات ِ سه فصل را بر دوش می کشند

آرام قدم بگذار ….

بر چهره ی تکیده ی آن ها

این برگها حُرمت دارند..

درد ِ پاییز ،درد ِ ” دانستن ” است

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

آخرین مطالب